نوای دل
نوای دل

نوای دل

مرغ شب 1

 

کی اَم؟ 

می شِناسی اَم. 

یقین که می شِناسی اَم. 

من  

مرغِ شب 

غریبِ گیج،مرغ شب 

شکسته جان و جان به لب 

تمام عرصه های شب 

ز ناله های من پرست. 

کویر زندگانی ام 

پرست از سراب ها 

حباب ها و آب ها 

خیال ها و خواب ها 

ز تار و پود جانِ من ملال ودرد می چکد 

به عمق جانِ خسته ام 

غم است و ترس و واهمه... 

 

به شاخه ی سیاه شب 

شرار ناله های من 

سکوتِ دشت می درد 

فغان و زجه های من 

ز عمق جان و سینه ام 

به سقف های آسمان 

به بی کرانه می پرد. 

 

کنون سکوت می کنم 

هزار سال می شود. 

 

ز تیره های تار شب 

دری به خانه ی تو باز می شود 

تمام دردهای من به دیدن نگاه تو 

در عمق این فضای باز، ته نشین 

به کاسه ی دو چشم نا امید من 

درون روح سرکشم 

ببین، رسوب می شود. 

خدای من 

خدای خوب راز ها 

تنین چنگ و ساز ها 

دوباره ها و باز ها 

ببین چگونه مرغ شب 

تمام سال های سخت بودنش 

کسی نیافت اینچنین 

غریبِ آشنا و گم به هاله ای ز نور ها 

تمام زندگانی ام اسیر این عبور ها 

ز کنج جان و روح دل 

سفر به عمق دور ها 

و با خیال خامشت کنون سکوت رفته و 

شرار ناله های من سکوتِ دشت می درد. 

نظرات 1 + ارسال نظر
یاسر سهرابی شنبه 11 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:45 ق.ظ

سلام.
زیباست
به امید روزهای بهتر برای شما و ادب ایران زمین.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد